آشنایی با قوم هزاره
نوشته حاج کاظم یزدانی در کتاب «پژوهشی در تاریخ هزارهها» برای معرفی مردم هزاره.
هزارهها مردمیاند: صادق ، درستکار، صبور، آرام و صلحجو، و درعینحال شجاع، پرکار و زحمتکش، مشاغل طاقتفرسا ولی کمدرآمد همچنین اغلب کارهای تولیدی و سازندگی کشور بدوش این مردم است.
افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و هزاره فقیرترین مردم آن. هوای سرد، طبیعت خشن، سرزمین کمحاصل هزارهجات از یکسو، استبداد وحشیانه رژیمها از سوی دیگر سبب شده است که این مردم در عین عقبماندگی علمی و فرهنگی به یک ملت: سختسر، مقاوم و آهنین تبدیل شوند. آنان از قتلعامهای فجیع، و توطئههای بسیار، توانستهاند جان سالم بدر برند.
تحمل این قوم در برابر تهاجم ناملایمات روزگار، سرمای شدید محیط، گرسنگی و تشنگی فوقالعاده زیاد است و با تمام فشارهایی که علیه آنان اعمال شده باز توانستهاند پرچم تشیع را در قلب کشور برافراشته نگهدارند. بهطوریکه در اذهان عامه مردم از ذکر اسم هزاره، تشیع نیز تبادر میکند. تقریباً ۹۰درصد هزارهها پیرو مکتب تشیع بوده، و در اعتقاد به مبانی اسلام، و انجام فرایض راسخ و استوار هستند. یکی از نویسندگان خارجی مینویسد: «اگر سراسر جهان را کفر فرار بگیرد، اسلام در داخل درههای جبال هندوکش و بابا برای ابد پایدار خواهد ماند».
جامعه هزاره از بعضی مفاسد تباهکننده مانند: فحشا، بچهبازی، قمار، شراب، اعتیاد به مواد مخدر و دریوزگی برکنار ماندهاند. این یک ادعا نیست جهانگردانی که درباره هزاره تحقیق نموده. به این حقیقت اذعان دارند. بعضی از آنها تحتتأثیر قرار گرفته از روی تعجب نوشتهاند: “با اینکه این مردم در منتهای فقر به سر میبرند؛ اما تن به گدایی و دریوزگی نمیدهند. «مردم ما باید قدر این نعمت را بدانند و نگذارند که این گونه مفاسد در جامعهشان رخنه کند».
هزارهها در برابر تهاجمات خارجی همواره از افغانستان دفاع نمودهاند و تاکنون هیچ نیروی استعماری نتوانسته است قلب افغانستان را تسخیر کند. مبارزات این مردم علیه استعمار انگلیس درگذشته و مبارزات امروزیشان علیه نیروهای متجاوز روسی گواه بر این حقیقت است و حتی از دورترین زمانها تا جایی که تاریخ به یاد دارد هزارهها سد استواری در برابر تهاجمات خارجی بودهاند. چنانچه در برابر حملات کوروش، اسکندر، چنگیز، تیمور، شیبانی، از خود مقاومت عجیبی نشان دادهاند. همایون وقتی با یک نیروی خارجی به قندهار حمله نمود، هزارههای داخل شهر قندهار سرسختانه به دفاع پرداختند. هزارهها دارای نیروی خلاقه، و استعداد شگرف هستند که متأسفانه بهخاطر اعمال تبعیض نژادی از سوی دولت، استعداد این مردم راکد مانده و حتی به خودشان متوجه نیروی سرشار مغزیشان نگردیدهاند و نمیدانند که سرمایههای مغزیشان به چه سادگی دارد هدر میرود! اگر این قوم خواسته باشند مقام شایسته خویش را بازیابند چارهای ندارند جز اینکه با یک تلاش انقلاب گونه نسل تازه خویش را به فراگرفتن دانش وادارند تا در برابر خدا و نسلشان مسئول نباشند. دانشی که جهان را روشن کرده و ملل عالم در پرتو آن به کجاها که نرسیدهاند؟ آخر چرا فقط ما از نعمت آن محروم باشیم؟
گویش هزارهای لهجهای از زبان فارسی (دری) است. نجیب مایل هروی درباره خصوصیات این لهجه مینویسد: «گونه فارسی هزارهای از اصیلترین و کهنترین خصیصههای مربوط به زبان فارسی برخوردار است. بهطوری که خصیصههای معمول در گونههای زبان فارسی سده چهارم و پنجم را دارا است». (۱)
از مردم هزاره یک سلسله بنام «ارغونیه هزارهجات» در افغانستان حکومت کردهاند که من در موقعش از آنها سخن خواهم گفت. تاریخ هزارهها را به سه دوره میتوان تقسیم کرد. دوران اقتدار و عظمت و ابهت که از آغاز تاریخشان تا قرن دوازده هجری «تا زمان هوتکیان و سدوزاییها» طول کشیده است. دوران متوسط و بینالبین که در این دوران هزارهها از حیث قدرت، فرهنگ و اقتصاد مساوی با سایر اقوام بوده و این دوره تا ظهور امیر عبدالرحمان طول میکشد. دوره محرومیت و مظلومیت که از زمان عبدالرحمان به بعد شروع میشود. هزارهها در زمان عبدالرحمان دو ثلث از جمعیت و سرزمین خود را از دست دادند. فرهنگ، صنعت و ثروتشان غارت شد. از همه بدتر روحیه خود را از دست دادند و دیگر هرگز نتوانستند که از زیر بار آن همه ظلم و ستم قد راست کنند.
منابع:
۱ - کیهان فرهنگی شماره ۸سال دوم مورخ آبانماه ۱۳۶۴تحت عنوان زبان فارسی و پیوند آن با هویت اسلامی.
۲- یزدانی، حسینعلی «حاج کاظم». (۱۳۶۸). پژوهشی در تاریخ هزارهها. تهران: چاپخانه مهتاب. (صفحات ۹۳ و ۹۴).