گزارش حملات مسلحانه علیه هزاره ها در افغانستان
گزارش کمیسیون حقوق بشر افغانستان درباره حملات مسلحانه علیه مردم هزاره در افغانستان که در سال ۱۳۹۵ خورشیدی منتشر شد.
حملات مسلحانه علیه هزارهها در افغانستان
یادداشت: این گزارش کوتاه بر اساس درخواست کتبی وزارت امور خارجه افغانستان برای پاسخ به سؤالات گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد تهیه شده است.
بر اساس معلومات جمعآوریشده توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از سال ۱۳۹۳ خورشیدی به اینسو، هزارههای افغانستان مورد حملات مسلحانه قرار گرفته است. در طول سال ۱۳۹۵ خورشیدی این حملات علیه آنها شدت یافت و در اثر حملات متعدد مسلحانه و حملات انتحاری تلفات زیادی پر جای گذاشت. بر اساس بررسیهای کمیسیون هدف اصلی این حملات یک گروه خاص قومی و مذهبی یعنی هزارههای شیعه بوده است. چنانچه که گروه دولت اسلامی (داعش) با نشر اعلامیههای مطبوعاتی مسئولیت برخی از این قضایا را به عهده گرفت. اما مسئولیت بعضی از این قضایا را تا اکنون هیچ گروهی به عهده نگرفته است.
بر اساس ماده هشتم اساسنامه رُم، گروگانگیری، انجام حملات عمدی بر ضد غیرنظامیان با قصد حمله علیه آنها از موارد جدی نقض کنوانسیونهای چهارگانه جنوا مصوب ۱۹۴۹ و پروتکلهای الحاقی آن، بوده و از زمره جنایات جنگی محسوب میشود. حملات عمدی علیه غیرنظامیان از موارد نقض جدی حقوق بشردوستانه بینالمللی و حقوق بشر است.
در طول سه سال گذشته (از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ خورشیدی) در مجموع ۱۹۴ تن از هزارهها که همه آنها ملکی بودند در اثر حملات متعدد کشته شدند و به تعداد ۴۷۹ تن دیگر مجروح شدند. گفتنی است که در طول سه سال گذشته در چندین مورد به تعداد ۶۲ تن از هزارهها به گروگان گرفته شدند که بعضی از آنها به طور فجیع و وحشیانه به قتل رسیدند. قابلیادآوری است که برخی از موارد دیگر گروگانگیری به طور انفرادی و یا گروهھای کوچک نیز در طول سه سال گذشته رخ داد که اغلب از چشم رسانهها بهدور مانده است.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در قبال این حملات با نشر اعلامیههای مطبوعاتی متعددی، ابراز نگرانی نمود و از دولت افغانستان خواست تا جلو افراطگرایی اسلامی را با اتخاذ تدابیر لازم بگیرد و در تأمین امنیت شهروندان بیشتر از بیش بکوشد. هم چنین کمیسیون از طریق نشر اعلامیههای مطبوعاتی اعلام داشت که هدف قراردادن عمدی افراد ملکی از زمره جنایت جنگی محسوب شده و عاملان آن باید مورد پیگرد عدلی قرار بگیرند. اما متأسفانه تا حال اکثریت عاملان این قضایا مورد تعقیب عدلی قرار نگرفته است.
دولتمردان افغانستان و شهروندان افغانستان با هوشیاری با قضایای کشتار هزارهها برخورد نمودند و نگذاشتند که تفرقه قومی و مذهبی گسترش یابد. نهادهای حامی حقوق بشر، خانواده قربانیان و نهادهای امنیتی اعلام داشتند که عاملان چنین قضایا دشمنان افغانستان بوده و هدف از حملات علیه هزارهها ایجاد تفرقه قومی و مذهبی است. رهبران حکومت وحدت ملی نیز اعلام کردند که مردم خونسردی خود را حفظ نموده و نگذارند که افراطیون مذهبی به هدفشان برسند.
حکومت وحدت ملی برای تأمین امنیت مراسمهای مذهبی شیعیان و سنیها و سایر فرقههای مذهبی تلاش نموده است؛ اما این تدابیر و تلاشها سبب جلوگیری از حمله علیه آنها نشده است. قابلذکر است که قبل از فرارسیدن مراسم مذهبی شیعیان، جلسات هماهنگی میان شهروندان شیعه و دولت افغانستان بهمنظور تأمین امنیت و ایجاد نظم، برگزار میشود. مکانیزمهای هرچند ضعیف نیز وجود دارد که فرقههای مختلف مذهبی را باهم نزدیک میسازد.
خلاصه قضایای سال ۱۳۹۵
در طول سال ۱۳۹۵ خورشیدی حملات علیه هزارههای شیعه نسبت به سال قبل افزایش یافت. در این سال پنج حمله بزرگ علیه هزارهها صورت گرفت که در مجموع در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به تعداد ۱۵۶ تن که همه آنها افراد ملکی بودند، کشته شدند و ۴۷۹ تن دیگر از افراد ملکی مجروح شدند. جزئیات این قضایا به طور جداگانه مختصراً شرح داده میشود:
- قضیه دهمزنگ:
به تاریخ ۲ اسد ۱۳۹۵ خورشیدی هزاران نفر از شهروندان کابل که اغلب هزاره بودند، در واکنش به تغییر مسیر برق وارداتی از مسیر مناطق مرکزی به مسیر کوتل سالنگ، دست به تظاهرات مسالمتآمیز زدند. مظاهره کنندگان در چهارراهی دهمزنگ درحالیکه تجمع کرده بودند، حوالی ساعت ۳ بجه بعدازظهر مورد حمله انتحاری قرار گرفتند. در نتیجه این حملات ۸۴ تن کشته شدند و ۲۸۳ تن دیگر مجروح شدند. بلافاصله گروه داعش مسئولیت این حمله را به عهده گرفت و اظهار نمود که شیعیان افغانستان یکی از اهداف نظامیشان است.
قابلذکر است که جنبش روشنایی که سازماندهی این تظاهرات را به عهده داشت، نیروهای امنیتی افغانستان را در عدم تأمین امنیت سرزنش کردند. بررسیهای کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نیز بیانگر این است که اکثریت نیروهای امنیتی برای تأمین امنیت مرکز شهر و ادارات مهم دولتی آمادگی گرفته بودند و در قسمت تأمین امنیت مظاهره کنندگان تدابیر کافی اتخاذ نکرده بودند. از نظر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان غفلت نیروهای امنیتی در تأمین امنیت این تظاهرات غیرقابلقبول بوده است.
- قضیه کارته سخی:
به تاریخ ۲۰ میزان ۱۳۹۵ خورشیدی حوالی ساعت ۷ شام مصادف با شام عاشورا در زیارت کارته سخی، عزاداران شیعه مورد فرد مسلح با استفاده از لباس پلیس وارد محوطه زیارت سخی شده و افراد حاضر در محل را مورد حمله مسلحانه قرارداد. در این حمله یک پلیس و ۱۸ فرد ملکی به شمول ۳ زن و یک طفل کشته شدند و ۵۸ تن از مردم ملکی به شمول ۲۶ تن از زنان و ۴ طفل مجروح شدند. پس از واقعه، گروه دولت اسلامی داعش شاخه خراسان مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. دولت افغانستان نیز با نشر اعلامیهای این حمله را محکوم کرد و عاملان آن را دشمنان صلح و ثبات افغانستان نامید.
- قضیه ولسوالی بلخ:
روز عاشورا به تاریخ ۲۱ میزان ۱۳۹۵ خورشیدی در ولسوالی بلخ ولایت بلخ زمانی که دستهای از عزاداران شیعه از داخل شهر میگذشتند، مواد انفجاری که در کنار سرک جابهجا شده بود، انفجار کرد که در این حادثه ۱۴ تن که همه آنها افراد ملکی بودند کشته شدند و ۷۰ تن دیگر زخمی گردیدند. مسئولیت این حمله را هیچ گروهی به عهده نگرفت. اما مسئولین دولتی این حمله را به دشمنان مردم افغانستان نسبت دادند.
- قضیه مسجد باقرالعلوم:
به تاریخ اول قوس ۱۳۹۵ خورشیدی مصادف با روز چهلم شهادت امام حسین، یکی از امامان شیعه، مراسم عزاداری در مسجد باقرالعلوم واقع در جاده کاتب، شهر کابل برپا شده بود. ساعت ۱۲:۱۰ بعدازظهر در هنگامی که مردم بهخاطر صرف غذای چاشت جمع بودند، در میان جمعیت یک شخص خود را انفجار داد که در نتیجه ۳۲ تن از افراد ملکی به شمول ۸ طفل کشته شده و ۶۴ تن دیگر زخمی شدند. گفتنی است که پس از این حادثه، نیروهای امنیتی به دلیل عدم تأمین امنیت این مراسم مذهبی بهشدت مورد انتقاد قرار گرفتند. گروه داعش مسئولیت این حمله را به عهده گرفت و از طریق نشر یک اعلامیه اظهار داشتند که حمله توسط یکی از جنگجویان داعش انجام شده است.
پس از حمله انتحاری در مسجد باقرالعلوم، معاون دوم ریاستجمهوری از کوتاهی نیروهای امنیتی در تأمین امنیت این مسجد انتقاد کرد. وی گفت نهادهای امنیتی موظف هستند که امنیت محل کار خود را و مخصوصاً امنیت مراسم، گردهماییها، مراسم دینی و مذهبی مردم را تأمین کنند. او اظهار کرد که وقوع چنین رویدادها و حضور ضعیف نیروهای امنیتی در محل مراسم در مسجد باقرالعلوم نشانه آشکار از کوتاهیهایی است که باید مورد بررسی قرار گیرد و به سؤالات مردم پاسخ داده شود.
وزارت امور داخله نیز پس از این حادثه تروریستی با نشر اعلامیهای وظایف ۴ نفر از مسئولان حوزه ششم امنیتی کابل را به حالت تعلیق درآورد. در این اعلامیه گفته شد که هیئتی برای بررسی چگونگی وقوع این حمله انتحاری تعیین شده است. گفتنی است که تا اکنون نتایج بررسیهای این هیئت برای مردم نشر نشده است.
- قضیه ولسوالی تاله و برفک:
در ولسوالی تاله و برفک ولایت بغلان به روز ۱۷ جدی ۱۳۹۵ خورشیدی یک گروه ۱۶ نفری از کارگران معدن میخواستند توسط یک موتر فلانکوچ بهطرف ولایت بامیان بروند. همه این کارگران هزاره و از ولایت دایکندی بودند. موتر حامل این کارگران که برای مرخصی به خانههایشان در دایکندی میرفتند، در مسیر راه در ساحه پل شیر منطقه انار دره، توسط سه تن از افراد مسلح موتر سایکل سوار متوقف شد. حملهکنندگان مسلح صورتشان را پوشانده بودند. بر اساس اظهارات یکی از مجروحان این واقعه، طالبان در اولین حمله، راننده موتر را کشتند. سپس، تمامی مسافران را از موتر پایین کردند. یکی از مجروحان گفت که یکی از آنها فرمان داد که در کنار دریا به صف ایستاد شویم. یکی از حملهکنندگان گفت که شما شیعه هستید و شیعیان مسلمان نیستند. با وجودی که مسافران کلمه شهادت را خواندند و گفتند که مسلمان هستند، مورد رگبار قرار گرفتند. در نتیجه این حمله همه آنها در داخل آب افتادند که در نهایت ۷ تن از سرنشینان کشته شدند و ۴ تن آنها زخمی شدند و ۵ تن دیگر موفق به فرار شدند. گفتنی است که مسئولیت این حمله را تا اکنون هیچ گروهی به عهده نگرفته است.
بر اساس تحقیقات کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و اظهارات مجروحین این حادثه و مردم محل، این حمله توسط طالبان محلی انجام یافته است. مردم محل به ناظرین کمیسیون گفتند که اگر طالبان در این کشتار دست نمیداشت، هیچکسی جرئت انجام چنین واقعه را ندارد؛ زیرا که در اکثریت مناطق ولسوالی تاله و برفک طالبان حضور قوی دارند. برخی از مردم محل که نخواست نامشان فاش شود، به کمیسیون گفت که عاملان این کشتار قاری معراج، قاری قدرت الله و قاری موسی ولسوال نام نهاد طالبان در ولسوالی تاله و برفک و از قو ماندانهای طالبان در این ولسوالی هستند. گفتنی است که عاملان این حمله هنوز از سوی نیروهای امنیتی افغانستان مورد شناسایی و پیگرد عدلی قرار نگرفتهاند.
- قضیه سرپل:
به تاریخ ۱۲ جوزای ۱۳۹۵ خورشیدی، ۱۷ تن از هزارههای این ولایت توسط اشخاص ناشناس به گروگان گرفته شدند. مقامات محلی ادعا کردند که مخالفین مسلح دولت عامل این گروگانگیری است. هرچند پس از مدتی همه آنها رها شدند، اما گروگانگیری هزارهها در افغانستان، حق آزادی گشتوگذار و امنیت آنها را محدود نموده است.
- قضیه ولایت غور:
به روز ۱۱ سنبله ۱۳۹۵ خورشیدی طالبان در ولسوالی دولتآباد ولایت غور، ۵ تن از دانشجویان مربوط به قوم هزاره را از موتر پایین کردند و با خود بردند. سپس یکی از آنها را به طور فجیع به قتل رساندند و ۴ تن دیگر را پس از چهار هفته آزاد کردند.
خلاصه قضایای سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۳
در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۳ خورشیدی نیز علیه هزارهها در افغانستان حملات مسلحانهای انجام شد که منجر به کشتهشدن و زخمیشدن تعداد زیادی از افراد گردید. این حملات گاهی با اعتراضات شدیدی نیز مواجه شد. در سال ۱۳۹۴ خورشیدی تعدادی از هزارهها به گروگان نیز گرفته شدند.
قابلیادآوری است که در طول سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ در چندین مورد گروگانگیری، تعداد زیادی از افراد به شکل انفرادی و یا به گروههای کوچک گروگان گرفته شدند. تعدادی از آنها پس از مدتی رها شدند و تعدادی هم کشته شدند. شرح مختصر برخی از قضایا قرار ذیل است:
- قضیه ولسوالی زارع:
به تاریخ ۱۴ سنبله ۱۳۹۴ خورشیدی در ولسوالی زارع ولایت بلخ سیزده تن از هزارهها در مسیر راه ولسوالی زارع مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و کشته شدند. افراد مسلح آنها را از موترشان پایین کردند و بعد به رگبار بستند. گفتنی است که مسئولیت این حمله را هیچ گروهی به عهده نگرفت؛ اما دولت افغانستان این حمله را به دشمنان صلح و ثبات نسبت دادند. قابلیادآوری است که گروه طالبان نیز این حمله را توطئه دشمن خواند و آن را محکوم کرد و در بیانیهشان اظهار کردند که این حمله برای آن انجام شد تا تضاد نژادی، عدم تحمل و تبعیض را به وجود آورند.
- قضیه گروگانگیری در زابل:
در روز چهارم حوت ۱۳۹۳ خورشیدی، ۳۱ تن از هزارههای شیعه زمانی که از هرات بهسوی کابل سفر میکردند، در ولایت زابل از سوی افراد مسلح به گروگان گرفته شدند. ۱۹ تن از آنها در اواخر ماه ثور ۱۳۹۴ خورشیدی آزاد شدند. پس از گذشت چندین ماه، هشت تن دیگر نیز در نتیجه یک عملیات آزاد شدند؛ ولی از سرنوشت ۴ تن دیگر خبری در دست نبود تا اینکه گروگانهای آزاد شده از کشته شدن آنها خبر دادند.
- قضیه سربریدن گروگانها در زابل:
روز ۲۱ میزان ۱۳۹۴ خورشیدی، افراد مسلح ۹ مسافر غیرنظامی را در ولسوالی جاغوری ربودند که شامل دو زن، یک طفل ۸ساله و ۴ مرد میشدند. این مسافران به سمت شهر غزنی در حرکت بودند که از سوی افراد مسلح از موترشان پایین شده و به محل نامعلومی برده شدند. کمی بعدتر دو نفر از مسافران به شمول یک زن و یک پیرمرد رها شدند. پس از مدتی معلوم شد که جنگجویان ازبکستانی، گروگانها را در ولسوالی خاک افغان انتقال دادند. پس از انتقادات و اعتراضهای مدنی، حکومت افغانستان علیه شورشیان خاک افغان دست به عملیات زد تا اینکه پس از دو روز درگیری، به تاریخ ۱۷ عقرب ۱۳۹۴ خورشیدی ۷ تن از گروگانها به شمول یک طفل ۸ساله و دو زن سالخورده توسط افراد داعش به طور فجیع سربریده شدند. به گفته مسئولان دولتی عاملان این حادثه جنگجویان ازبکستانی وابسته به گروه داعش هستند.
سربریده شدن هفتتن از گروگانهای هزاره موجی از واکنشها را در سطح ملی و بینالمللی برانگیخت و اکثریت سازمانهای ملی و بینالمللی حقوق بشر و جامعه مدنی این عمل را محکوم کرد. خانواده قربانیان، اجساد کشتهشدگان را به کابل حمل کردند و صدها هزار شهروندان کابل دست به تظاهرات زدند. مظاهره کنندگان دولت افغانستان را متهم به بیتفاوتی در برابر این گروگانگیری کردند و در برابر بیتفاوتی دولت افغانستان خشم خود را ابراز کردند.
گفتنی است که نیروهای امنیتی و دفتر ریاستجمهوری ادعا کردند که چندین بار برای رهایی گروگانها عملیات نظامی انجام دادند اما موفق به رهایی آنها نشدند. بر اساس اظهارات نیروهای امنتی کشور پنجتن از گروگانهای که زنده مانده بودند در اثر یک عملیات نظامی رها شدند و به خانههایشان برگشتند. اما برخی از رهاشدگان بعداً به رسانهها گفتند که آنها توسط طالبان رها شدند نه دولت.
- قضیه ولایت غور:
در شب دوم اسد ۱۳۹۳ خورشیدی، گروه مسلح ناشناس سه موتر مسافران که از غور به سمت کابل حرکت میکرد، متوقف کردند و صرفاً هزارههای شیعه را از موترهایشان پایین کردند. این افراد مسلح، ۱۴ تن از هزارهها را تیرباران کردند که در میان آنها مردان و زنان سالخورده و کودکان نیز شامل بودند. در میان آنها یک تازهداماد و تازهعروس نیز شامل بودند. مسئولیت این حمله را هیچ گروهی به دوش نگرفت؛ اما قوماندان امنیه ولایت غور طالبان را عامل این حمله دانست.
رسانهها به تاریخ ۲۹ میزان ۱۳۹۳ خورشیدی گزارش دادند که قاری رحمتالله فرمانده عمومی طالبان در ولایت غور و متهم اصلی کشتار هزارهها در این ولایت بازداشت شده است. بعضی از تحقیقات نشان میدهد که قاری رحمتالله و افرادش قبلاً به داعش پیوسته بودند.
پایان.